سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آواتاریسم در زندگی - 2

بسم الله و بالله
ویشنو و آواتار های آن:


 

1. ماتسیا: ماهی / به شکل ماهی د‌‌رمی‌آید‌‌ تا مانو را از توفان و سیل نجات د‌‌هد‌‌، زیرا نوع بشر به علت شرارت به مرگ محکوم شد‌‌ه است. این ماهی، کشتی مانو را به ساحلی امن می‌رساند‌‌.

2. کورما: لاک‌پشت / خود‌‌ را به شکل لاک‌پشتی د‌‌ر قعر د‌‌ریای شیر د‌‌رآورد‌‌ و کوهی را بر پشت گرفت. خد‌‌ایان و شیاطین آن‌قد‌‌ر بر فراز این کوه چرخید‌‌ند‌‌ که چهارد‌‌ه موجود‌‌ ارزشمند‌‌ از د‌‌رون د‌‌ریای شیر سر برآورد‌‌ند‌‌: معجون جاود‌‌انگی، د‌‌رخت آرزوها، ماه، گاوِ فراوانی، ایزد‌‌بانوی زیبایی، سرنوشت خیر، باد‌‌ه و . . .

3. واراها: گراز / ویشنو به شکل گراز د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطان نیرومند‌‌ی که د‌‌نیا را به قعر اقیانوس برد‌‌ه بود‌‌، نجات د‌‌هد‌‌. پس از هزار سال نبرد‌‌، ویشنو پیروز شد‌‌ و با جهانِ بازیافته، به روی آب آمد‌‌.

4. نارا سینها: شیر- انسان /  به شکل شیر- انسان د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطانی نجات د‌‌هد‌‌ که به‌ فریب از برهما قول گرفته بود‌‌ که نباید‌‌ به د‌‌ست انسان یا حیوانی کشته شود‌‌.
 
5. وامانا: کوتوله / ویشنو به شکل کوتوله‌ای د‌‌رآمد‌‌ تا سه د‌‌نیا را از چنگ بالی- پاد‌‌شاه اهریمنی - نجات د‌‌هد‌‌. بالی به تمسخر به او گفت که به اند‌‌ازه‌ای که بتواند‌‌ با سه گام خود‌‌ بپیماید‌‌، د‌‌نیا را به او خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌. ویشنو با گام‌های خود‌‌ توانست بهشت و زمین را از او باز پس بگیرد‌‌ و فقط جهان زیرین د‌‌ر اختیار بالی باقی ماند‌‌.

6. پاراسو ـ راما: ویشنو به شکل «رامای تبرد‌‌ار» د‌‌رآمد‌‌ تا کشتریه یا طبقه‌ی جنگجو را از سلطه‌ی برهمن‌ها نجات د‌‌هد‌‌.
 
7. راما: قهرمان حماسه‌ی رامایانه (ماجراهای راما). پسر شاه د‌‌اسارثا بود‌‌ که د‌‌ر اثر نیایش‌های پد‌‌رش و انجام مراسم قربانی اسب، به د‌‌نیا آمد‌‌. راما نیمی از الوهیت ویشنو را د‌‌ر خود‌‌ د‌‌اشت. پهلوانی بی‌بد‌‌ل بود‌‌ و د‌‌ر جوانی، شاهد‌‌خت زیبایی به نام سیتا را به همسری اختیار کرد‌‌. اما پس از مد‌‌تی، به د‌‌نبال یک توطئه، راما از قصر پد‌‌رش تبعید‌‌ شد‌‌ و همراه سیتا و براد‌رش لکشمانا به جنگلی پناه برد‌‌ و د‌ه سال د‌‌ر تبعید‌‌ زند‌‌گی کرد‌‌. د‌‌ر همین د‌‌وران، راوانا، پاد‌‌شاه اهریمنی سیلان، سیتا را ربود‌‌. جنگ عظیمی د‌‌ر گرفت، اما سرانجام راما به سیلون رفت، راوانا را کشت و سیتا را نجات د‌‌اد‌‌.

8. کریشنا: به معنی «سیاه» /‌ مشهورترین حلول ویشنو، و از شخصیت‌های برجسته و مهم حماسه‌ی «مهابهاراتا».

9. سیذارتا بود‌‌ا: به شکل بود‌‌ا، بنیان‌گذار آیین بود‌‌ا حلول و بد‌‌ین طریق، بود‌‌ایی‌گری جایگاهی د‌‌ر آیین هند‌‌و می‌یابد‌‌.

10. کالی: اسب سفید‌‌. این حلول هنوز انجام نشد‌‌ه است. هنگامی که شرارت و پلید‌‌ی د‌‌ر د‌‌وران کنونی به اوج برسد‌‌، ویشنو به شکل کالی تجلی می‌‌یابد‌‌ تا باززایش و انقلاب کیهانی را به انجام برساند‌‌. گفته می‌شود‌‌ که ویشنو، سوار بر اسبی سفید‌‌، از آسمان فرود‌‌ خواهد‌‌ آمد‌‌ و شمشیر خود‌‌ را به شکل شهابی حرکت خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌.
 


کالی

     




ویشنو و آواتار های آن / در فرق مختلف تعداد و نوع آواتارها متفاوت است.



آواتاریسم و اومانیسم:
به دلیل آنکه تمدن غرب بر بنیان فلسفه شکل گرفته و فلسفه اساساً به ذهن می پردازد ضرورتاً تمدن آرمانی مد نظر غرب نیز ابتدا باید در ذهن ساخته شود. فلسفه به طور طبیعی اومانیسم(بشرگرایی) را در بطن خود پرورانده و سپس آن را به عنوان ماحصل خویش ایجاب می کند. اگر چه این حرکت، از اساس باطل است. فلسفه، خود را در حصار ذهن انسان می بیند و تنها آنچه را می پذیرد که انسان می تواند با ذهن محدود به حواسش دریابد، از این رو چنین فلسفه ای بشر را متعاقباً به اومانیسم سوق می دهد. پس از موضوعیت یافتن اومانیسم انسان دیگر به عنوان مخلوق تابعی از خداوند نیست و در ساحت بندگی او قرار نمی گیرد، خویشتن را مبدا و معاد و کانون همه چیز می انگارد و خود را به جای خدا می نشاند. متعاقباً اگودموکراسی که ساختار سیاسی منتج از اومانیسم است شکل می گیرد و ماحصل این جامعه چیزی جز "جامعه مدنی" نیست. از آنجا که نظم حاکم بر جامعه مدنی بر اساس انضباط ذهنی شکل گرفته و این نظم بر مبنای اومانسیم بوده و از تفکر بشر تراوش شده است و نه از ایات الهی ؛ جامعه مدنی ناگزیر از آن است که در ارایه شیوه و مدل زندگی به "سبک زندگی آمریکایی" سوق یابد.

 تمدن غرب در سیر تطور 2800 ساله خود و تا رسیدن به "سبک زندگی آمریکایی"، از بروز فلاسفه پرسپکتیوگرا به بعد به "آینده" نگریسته است. این آینده توسط افرادی همچون الوین تافلر تبیین شده است. تافلر غایت تمدن غرب را "کلبه دیجیتال" می نامد. کلبه دیجیتال، کلبه ای تهی از معناست، که تنها زندگی بشر را راحت تر کرده است اما در آن هیچ حقی برای خدا وجود ندارد. این کلبه دیجیتال است که در راستای تشکیل آن موضوع زندگی دوم مطرح می شود. زندگی ای که در آن از بی شمار آواتار گوناگون وجود دارد و انسان ها هر کدام برای نجات خود از زندگی واقعی، توسط آواتار هایشان به زندگی مجازی یا همان زندگی دوم پناه می برند.




 
 
انسان بیوسایبورگ و آواتاریسم:
در سیر تشکیل کلبه دیجیتال، زندگی تمامی آحاد بشر به سمت زندگی سایبرنتیکی در حال حرکت است و در هر کشوری به تناسب رشد یافتگی آن، مقوله سایبر با ضرایب متفات در حال گسترش است. زندگی سایبرنتیکی، تغییرات گسترده ای در سبک زندگی و دیگر شقوق مرتبط با انسان ایجاد کرده است و این روند همچنان ادامه دارد، کما اینکه بسیاری از این تغییرات تاکنون اتفاق افتاده و تا بیست سال آینده تکمیل خواهد شد. امروز استفاده انسان ها از لوازم کامپیوتری درصد وابستگی سایبرنتیکی هر فردی را مشخص می کند.

در سیستم های سایبرنتیکی، دو بخش کلی وجود دارد، تولید اطلاعات و تولید انرژی و متغیر آن، کنترل می باشد، در سیستم سایبرنتیکی اطلاعات اصلی ترین شق کار را تشکیل می دهد و از طریق همان اطلاعات کنترل صورت میپذیرد. سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، در محیطی تعریف می شوند که به آن محیط سیستم گفته م -شود. هنگامی که دو بخش تولید اطلاعات و انرژی با یکدیگر در آمیخته شده و بین حوزه کنترل، سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، همپوشی (OverLap) به وجود  آید، به این حوزه سایبرنتیک گویند.

سیستم بیوسایبورگ
همپوشانی بین سیستم سایبرنتیکی با سیستم ها مکانیکی ، بیولوژیکی و ار گانیکی سیستم انسان سیبورگ را تشکیل می دهد. در سیستم بیوسایبورگ، انسان سایبورگ شده بسیاری از دغدمندی ها و مسائل روزمره خود را با اتکاء به توان مندی ها و ذهن خود بر طرف نمی کند بلکه با استفاده از کامپیوتر ها، دستگاه های رکوردر، موبایل و این قبیل شقوق الکترونیکی به انجام امور روزمره می پردازد. انسان های بیوسایبورگ، روز به روز بر وابستگی خود به این سیستم می‌افزایند.



 
بشر در این مسیر که انتهای آن تحقق پیش بینی الوین تافلر می باشد به مقوله ای به نام زندگی دوم رسیده است، یک زندگی مجازی و غیر واقعی که تنها یکی از بخش های آن آواتار است. از این جهت است که انسان سایبورگ شده، ناچار است با پدیده آواتار عجین شود و بخشی عمده از زندگی اش را با آواتار غیرحقیقی خود بگذراند.

انسان سایبورگ من حقیقی خود را فرامش کرده و با تمسک به من مجازی، دروغی واضح، اما ناپیدا را باور کرده است. زندگی انسان ها با من سازی های گوناگون از حالت طبیعی خود خارج شده است. دیگر هر یک من برای خود اسطوره ای دارد و با اسطوره خود در دنیای دروغینش ساعت ها زندگی تخیلی خود را سیر می کند.

آواتاریسم و مهدویت:
همان طور که پیشتر اشاره شد آواتار به معنای حلول خدای هندوییسم بر روی زمین است، خدایی که با حلول در آواتاری به دادگری می پرازد و بشر را از ظلم و تاریکی نجات می دهد. این آواتار با توانگری های ویژه خود بشر را به اهداف والا می رساند.

بررسی تطبیقی آواتار در اندیشه یهود جهانی برای یک انسان شیعه یادآور بحث آخرالزمان و مهدویت می باشد، منجی در مهدویت، نجات دهنده ی بشر و دادگستر جهانی است، یهود با واقف بودن بر این موضوع و اقتباس از آئین هندو، آواتار را در فضای سایبر و سیستم بیوسایبورگ وارد کرده است و با ظرافت هر چه تمام تر مهدویت شیعه و حتی منجی دیگر ادیان که شباهت بسیار زیادی در اصل آن با منجی مسلمانان دارد را مخدوش کرده است. رو در رو قرار دادن منجی عالمیان و آیینه تمام نمای خداوند بر روی زمین با آواتار به نوعی حمله به اساس موضوع منجی و یا نجات دهنده جهان است.

یهود که جهان را بر محور اومانیسم اداره می کند با القای آنکه اساس منجی زیر سوال است زیرا که اساساً غیبی وجود ندارد، برای هر انسانی یک آواتار مهیا کرده است. آواتارهایی مجازی که منجی هر انسانی آواتار اوست، با این تفاوت که منجی حقیقی نجات دهنده کل بشریت بر اساس مشیت الهی است و آواتار زائیده تخیلی بر پایه توهم ذهن انسان-هاست.

 



بشر مدرن با تحدید نهایت خود در دنیا، به جهت کاستی های موجود در آن، به دنبال حربه ای است تا سعادت و خوشبختی غایی را به زعم خود رقم زند و چون از باور به غیب بازمانده، دنیایی خیالی و و هم گونه برای خود متصور است تا در سایه آن به آرامش دست یابد. این جبهه ی ضدالهی با زدودن هرگونه تفکر و تعقل از ذهن و فؤاد بشر و جایگزین ساختن آن با توهم و تخیل، اعتقاد و باور به غیب و عالم آخرت را از انسان می گیرد و او را به برده ای برای دنیای ذهنی تبدیل می سازد. امید است فرزندان این مرز و بوم با استعانت از درگاه باری تعالی جبهه تهدیدات نرم فرهنگی را بازشناسند و در جهت از بین بردن اثرات مخرب این آثار ضدالهی به پا خیزند.

مخلص کلام:
بررسی روند تاریخ انبیاء از آدم خلیفه الله تا خاتم رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و از خاتم تا به امروز که در واقع عصر غیبت است نشان دهنده آن است که شیطان با ابزار های گوناگون و ابزار های در خور هر زمان به اغوا نمودن بشر پرداخته است. نکته‌ی قابل توجهی که شیطان می‌تواند به واسطه‌ی آن جوامع بشری و حتی حضرت آدم را فریب دهد، ظاهر سازی و جلوه دادن عمل نهی شده به بهترین شکل ممکن است، شیطان با ظاهری زیبا و فریبنده وارد قلب انسان می‌شود.

داستان اولین اغواگری شیطان به خوبی روش فریب انسان را نمایان می کند، در حقیقت شیطان با زیبا‌سازی اعمال خطا و آراستن بدی ها و به غلیان انداختن هوای نفس، انسان را دچار ارتکاب گناه می کند. شیطان با اغواگری خود و ایجاد شک و تردید در ذهن تمامی ابناء بشر به دنبال جنگ با خدا می باشد و تنها تفاوت در این امر ابزار آلات او در ایجاد گمراهی است. گذر تاریخ و پیروزی شیطان در اکثر میادین نبرد بین حق و باطل، در نهایت منجر به غیبت حضرت صاحب زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) شد. شیطان به طمع فریب دادن جهانیان ادامه داد و از سوی دیگر اولیای الهی در این مسیر گام های خود را بر  داشتند.
 
امروز بر جمیع مومنین فرض است که با استعانت از درگاه باری متعال در برابر این الله ستیزی به پاخیزند که بی شک وعده خدا تحقق خواهد یافت و مستضعفان عالم، زمین را به ارث خواهند برد، آن زمان که مهدی موعود ندای عدالت جهانی سردهد. منبع: مشرق نیوز


کلمات کلیدی :زندگی