سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آواتاریسم در زندگی - 1

بسم الله و بالله

نیم نگاهی به آواتاریسم در زندگی دوم  

همپوشانی بین سیستم سایبرنتیکی با سیستم ها مکانیکی ، بیولوژیکی و ار گانیکی سیستم انسان سیبورگ را تشکیل می دهد.انسان سایبورگ شده بسیاری از دغدمندی ها و مسائل روزمره خود را با اتکاء به توان مندی ها و ذهن خود بر طرف نمی کند بلکه با استفاده از کامپیوتر ها، دستگاه های رکوردر، موبایل و این قبیل شقوق الکترونیکی به انجام امور روزمره می پردازد.

مشرق؛ در بخش اول این مقاله به مقدمات آواتاریسم در زندگی دوم پرداخته شد.اکنون بخش دوم این مقاله تقدیم می شود.

هندوئیسم:
هندوئیسم، هندوگرایی یا آئین هندو قدمتی سه هزار ساله داشته و پس از مسیحیت و اسلام سومین دین بزرگ جهان است. هشتاد درصد از جمعیت 1. 2 میلیاردی هندوستان پیرو آیین هندو هستند و حدود 30 میلیون نفر دیگر از پیروان آن در دیگر کشورها زندگی می‌کنند.


     

هندوئیسم را نمی‌توان برپایه یک اقتدار یا باور ریشه‌گرفته از یک موجودیت روحانی یا یک کتاب مقدس تعریف کرد. هندوان مفهوم یکتاپرستانه «خدای خدایان» را می‌شناسند، و اغلب هنگامی که از خدا سخن می‌گویند به یک رب‌النوع خاص هندو اشاره دارند، اما هندوئیسم، متضمن چندخداپرستی و فرقه‌گرایی است. بنابراین، هندوان با اعتراف ضمنی به محدودیت دانسته‌های انسان، توافق کرده‌اند که درباره اصول عقاید توافق نداشته باشند. در نتیجه هندوئیسم بیشتر بر کردار تاکید دارد تا بر عقیده؛ و زیربنای اخلاقی آن تکثّری تقریباً نامحدود دارد.

کلید فهم زندگی دینی هندوها کثرت است، در هندوییسم وحدت نیست، «بنیادگذار» ندارد، نه عقیده‌ی یگانه‌یی دارد و نه کتاب مقدس یگانه‌یی که همگان پذیرفته باشند، نه قانون‌نامه‌ی اخلاقی یا نظام الهی یگانه‌یی، یا مفهوم یگانه‌یی از خدا که محور باشد.




هندوییسم هم دارنده‌ی ‌کیش‌های بومی کوچکی است که شاید فقط در چند روستا شناخته شده باشند و هم فرقه‌های بزرگی چون آیین وَیشنَوَه Vaishnavism یا آیین ویشنوُ ( ویشنوُ)، آیین شَیوَه Shaivism یا آیین شیوا ( شیوا) که میلیون‌ها پیرو، اسطوره‌شناسی‌های غنی، معابد، شمایل‌نگاری‌ها و الهیات خاص خود را دارند که هر یک از آن‌ها را می‌توان به‌جای خود یک «دین» خواند.

آیین هندو مشتمل بر آیین هاى محلى و سنت هایى اعتقادى و عبادى است، امّا به مانند ادیان آسمانى، داراى پیامبرى مشخص و آیین عبادى واحدى نیست. به همین سبب نمى توان از این آیین تعریفى دقیق و کامل ارائه داد، تنها مى توان گفت: آیین هندو برآیندِ اندیشه هاى گوناگونى است که رهروان هندى را ارضاء مى کند. لایه هاى درونى این آیین بسیار متفاوت تر از ظاهر آن است گرچه در طول سالیان، دستخوش آشفتگى ها و گرایش هایى چون گوشه گیرى و بت پرستى نیز شده است. این آیین، احساسات دینى و عواطف مذهبى را تا حدى داراست. آنچه در این آیین از اهمیتى ویژه برخوردار است، سنه تنه درمه (Sana¨tana-Dharma) یک قانون جهانى است و همه ایجاد و ابقا و افناى جهان و جهانیان مطابق این قانون است.

گستردگى آیین و سنن عبادى هندوئیسم، موجب پدید آمدن متون فراوانى گشته است. از آن جمله مى توان به گیتا اشاره کرد. گیتا در قالب هجده بخش و هفتصد شعر تنظیم گردیده است. این اثر که ترکیبى از آموزه هاى فلسفى سانکیه ، است، تأثیر فراوانى بر زندگى مذهبى هندیان دارد، به گونه اى که هیچ کتابى تا این حد بر آنان تأثیر ننهاده است.

هندو، هم مذهبی ساده و ابتدایی است و هم مذهبی پیچیده و فلسفی. هر فردی از هر طبقه جامعه می تواند به آن بگرود و از آن استفاده کند. در جامعه هندو، هم عارفانی هستند که به مقصد عالی رسیده اند و هم عامیانی هستند که هنوز قدمی در راه مذهب برنداشته اند. هندوییسم دستورات اخلاقی داشته و معتقد به افراط و تفریط در هیچ کاری نیست بلکه میانه روی را توصیه می کند.



 
اخلاق اساسی هندوییسم، بر پایه طهارت، ضبط نفس، آزادی، راستی و بی آزاری است. بسیاری تصور می کنند که هندوییسم یعنی ریاضت، اما چنین نیست.

هندوییسم اصرار ندارد که پیروانش امیال نفسانی را به کلی سرکوب کنند. این تفکر مورد تایید پیروان مذاهب جین((Jain و بودا (Buddha) است اما هندوییسم پیروانش را به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب  کرده و یکی از مراحل برهمنی نیز ازدواج می باشد. هندوییسم می گوید، بشر ناآگاه است و نمی داند که ذات مطلق چگونه روح خود را در آفریدگان دمیده است.

آغاز و پایان جهان، ماورای زمان است و زمان همانند پلی است میان ازل و ابد و چون انسان مادی، اسیر در حصار زمان و مکان است، نمی تواند از ازل و ابد آگاهی داشته باشد.

خدایان هندو:
گفته شد که هندوئیسم مکتبی است که بنیانگذار خاصی ندارد. هندوها فقط اعتقاداتی دارند که منشأ آنها مشخص نیست. البته اعتقادات هندوها با هم ثابت نیست. تنها موردی که می توان از آن به عنوان اعتقاد ثابت در هندوئیسم نام برد، قانون تثلیث یا همان سه گانه پرستی است که فرق متعدد هندو ها به آن پایبند هستند.

خدایان سه گانه هندو عبارتند از:


 


 ویشنو خدای خیر و خوبی و نگهدارنده جهان است. برهما خدای آفریننده جهان و شیوا خدای مرگ و نابودی. در کنار این سه نام می توان به نام کریشنا هم اشاره کرد. کریشنا خدا نیست. اما تجسم عینی ویشنو در زمین است.

در مذاهب هندی، خداوندگاری را کلاسیک نموده اند. شاگردان این مکتب و مکتب های بـرآمده از آن مانند بودا و یـوگی، پس از تشریفات خاصی که در معابد و خانقاه های خود در کنار رود گنگ انجام می دهند، در روز معینی در مقابل ویشنو که به صورت مجسمه سنگی در روی ارابه سنگینی حرکت می کند قرار می گیرند. این شاگردان که در معابد تعالیم مقدماتی را فرا گرفته اند، در انظار عمومی، به تدریج با مجسمه ویشنو معاشقه کرده تا آنجا که تعدادی از آنان، خود را زیر ارابه انداخته و وجودشان را فدای ویشنو می نمایند.



 

خدایان هندی شخصیت های مقدس هندو ها هستند. هندوان معتقدند که خدایان، مظاهر گوناگون خدایی یکتا هستند. در این باره در ریگ ودا(یکی از چهار ودای موجود) آمده است : "بر هر ثابت و جنبنده و نیز بر هر آنچه راه می رود و بر هر آنچه می پرد و بر تمام این آفرینش رنگارنگ، تنها یک خدا فرمانروایی می کند." آفریدگار در این آیین، برهما (Brahma) نامیده می شود که مظهر آفرینش است.



 
برای درک مفهوم آواتار که به نوعی تجلی خدا بر زمین است، بررسی خدایان آئین هندوئیسم ضرورت دارد.

خدایان هندوها(devas) بسیار زیاد هستند، در ریگ ودا 33 خدا شرح داده شده است:

ویشنوVishnu: ویشنو 10 مظهر یا نماد دارد. خدای مظهر بقا و زندگی روی زمین است.

شیوا Shiva: (خدای فنا و نابودکننده و وحشت آور اما نام او در سنسکریت به معنی مهربان نیز هست.) شیوا معتقد بوده که تمامی کائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند، او این رقص را ایجاد کرد و خودش به انجام آن می پرداخت. رقص هندی که بسیاری ازحرکات یوگا را در خود دارد، فقط برای سرگرمی یا تفریح نیست بلکه یک رقصنده با ایمان هنگام انجام این حرکات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می یابد. رقصها انواع متنوع و مختلفی دارند.

سرسوتی (Saraswati): الهه ی علم و دانش و همسر برهما. سرسوتی دختر شیوا از همسرش پاروتی است.

لکشمی( Laxmi): الهه ی ثروت و خوشبختی و همسر ویشنو و خواهر سرسوتی.

شکتی (Shakti): الهه قهر و نابودی و همسر شیوا

گانشا (Gnesha): خدای علم و دانایی که سری همچون سر فیل دارد و پسر شیوا است.

کالی(Kali): الهه مرگ

کریشنا (Krishna): هشتمین مظهر ویشنو است.

یندرا (Indra): خدای باستانی اقوام آریایی که خدای رعد و برق است.

اگنی (Agni): خدای آتش و تجسم آتش مقدس. اگنی از دیر باز توسط آریاییان باستان پرستش می شده است.

گروده (Garuda): رئیس پرندگان که نیمی از بدنش انسان و نیم دیگر پرنده است و مرکب ویشنو است.

رام چندر(Ram chandar): رام ماه مانند که یکی از مظاهر ویشنو روی زمین است

آواتاریسم بر مبنای ویشنویسم:
ویشنوپرستی یک مذهب یکتاپرستانه در دین هندوئیسم است که در آن ایزد ویشنو یا یکی از 10 شکل کالبدیافته او (آواتارها) پرستیده می‌شود. ویشنو د‌‌ومین خد‌‌ا از تثلیت خد‌‌ایان هند‌‌و، مذکر و حافظ جهان است. د‌‌ر ود‌‌اها یک خد‌‌ای فرعی مطرح شد‌‌ه است، اما د‌‌ر طول زمان، به خد‌‌ایی خیرخواه و پاسخگو به نیایش‌های پیروانش تبد‌‌یل می‌شود‌‌. همسر او لاکشمی یا سری، وسیله‌ی نقلیه‌اش پرند‌‌ه‌ای به نام گارود‌‌ا یا ماری به نام سِشا است و بهشت او واکونتا نام د‌‌ارد‌‌. به شکل جوانی خوش‌سیما با چهار د‌‌ست تصویر می‌شود‌‌ که د‌‌ر د‌‌ستانش یک صد‌‌ف، یک چاکرا یا قرص، یک چماق، و یک گل نیلوفر د‌‌ارد‌‌.

در پورانا آمده‌است که وی را رنگ ابرهای آبی تیره است، و او را چهار دست است، که در آن یک برگ نیلوفر آبی، یک گرز، یک صدف حلزونی و یک حلقه گرفته‌است. در ویشنو سهاسراناما، آمده‌است که گوهر کنونی در تمام جهان‌های بی شمار بر دست اوست، و ویشنو پرودگار گذشته، حال و آینده و آفریننده آنهاست، او که بر اقیانوس‌ها تکیه زده‌است، آفرینش را استوار می‌دارد. ویشنو که پیشتر از او با لقب نارایَنه یاد شده از خدایانی است که گاه در موقعیت برترین خدا قرار می‌گیرد. او در ریگ‌ودا «رخنه‌گر در همه چیز» و خدای خدایان (دِوَدِوا) است و در اوپانیشادها گاه «همان برهما، همان مهادیو [شیوا]، همان ویشنو، همان ایندیرا، همان بی‌نقصان و همان نور بزرگ است». و گاه از همه خدایان بزرگ‌تر است. و هر چه‌است «همان نارایَنَه‌است که دورکننده همه نادانی هاست» (و زمانی که او بود «نه برهما بود، نه مهادیو، نه آب، نه آتش، نه ماه، نه آسمان، نه زمین، نه ستاره‌ها و نه آفتاب. او یگانه بود و از تنهایی ناآرام شد». او خدای مرتضان و سالکان است و آنها «بعد از ریاضت و اعمالِ بسیار نوری مثل روشنی چراغ می‌بینند. آن نور ویشنو و شخص بزرگ است و در همه پر است».



 
ویشنو علت برتر همه چیز و نفس همه چیز است. همه جا هست و تمام هستی را در برگرفته، نامتناهی است و صفات، اعمال و نیروهای او نامحدود است. جهان تجلی اوست و بر آن فرمان می‌راند. «آن را آفریده و در آن وارد شده». ویشنو بارها شکل انسانی به خود‌‌ گرفته است که د‌‌ه مورد‌‌ از آن‌ها شناخته شد‌‌ه‌اند‌‌. وی هر بار برای کمک و نجات مرد‌‌م از د‌‌ست قد‌‌رتی شریر و پلید‌‌، د‌‌ر یک جسم ماد‌‌ی حلول می‌کند‌‌.

آیین ویشنو منجر به پید‌‌ایش شاعران و نویسند‌‌گان بسیاری شد‌‌ه است که سهم عمد‌‌ه‌ای د‌‌ر اد‌‌بیات هند‌‌ د‌‌ارند‌‌. از میان آن‌ها می‌توان رامانویا، ماد‌‌هوا، راماند‌‌اند‌‌ا، کبیر، چاپتانیا، والابها، نامد‌‌و، توکوم، و رام د‌‌اس شد‌‌. ...

مشرق نیوز


کلمات کلیدی :زندگی

آواتاریسم در زندگی - 2

بسم الله و بالله
ویشنو و آواتار های آن:


 

1. ماتسیا: ماهی / به شکل ماهی د‌‌رمی‌آید‌‌ تا مانو را از توفان و سیل نجات د‌‌هد‌‌، زیرا نوع بشر به علت شرارت به مرگ محکوم شد‌‌ه است. این ماهی، کشتی مانو را به ساحلی امن می‌رساند‌‌.

2. کورما: لاک‌پشت / خود‌‌ را به شکل لاک‌پشتی د‌‌ر قعر د‌‌ریای شیر د‌‌رآورد‌‌ و کوهی را بر پشت گرفت. خد‌‌ایان و شیاطین آن‌قد‌‌ر بر فراز این کوه چرخید‌‌ند‌‌ که چهارد‌‌ه موجود‌‌ ارزشمند‌‌ از د‌‌رون د‌‌ریای شیر سر برآورد‌‌ند‌‌: معجون جاود‌‌انگی، د‌‌رخت آرزوها، ماه، گاوِ فراوانی، ایزد‌‌بانوی زیبایی، سرنوشت خیر، باد‌‌ه و . . .

3. واراها: گراز / ویشنو به شکل گراز د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطان نیرومند‌‌ی که د‌‌نیا را به قعر اقیانوس برد‌‌ه بود‌‌، نجات د‌‌هد‌‌. پس از هزار سال نبرد‌‌، ویشنو پیروز شد‌‌ و با جهانِ بازیافته، به روی آب آمد‌‌.

4. نارا سینها: شیر- انسان /  به شکل شیر- انسان د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطانی نجات د‌‌هد‌‌ که به‌ فریب از برهما قول گرفته بود‌‌ که نباید‌‌ به د‌‌ست انسان یا حیوانی کشته شود‌‌.
 
5. وامانا: کوتوله / ویشنو به شکل کوتوله‌ای د‌‌رآمد‌‌ تا سه د‌‌نیا را از چنگ بالی- پاد‌‌شاه اهریمنی - نجات د‌‌هد‌‌. بالی به تمسخر به او گفت که به اند‌‌ازه‌ای که بتواند‌‌ با سه گام خود‌‌ بپیماید‌‌، د‌‌نیا را به او خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌. ویشنو با گام‌های خود‌‌ توانست بهشت و زمین را از او باز پس بگیرد‌‌ و فقط جهان زیرین د‌‌ر اختیار بالی باقی ماند‌‌.

6. پاراسو ـ راما: ویشنو به شکل «رامای تبرد‌‌ار» د‌‌رآمد‌‌ تا کشتریه یا طبقه‌ی جنگجو را از سلطه‌ی برهمن‌ها نجات د‌‌هد‌‌.
 
7. راما: قهرمان حماسه‌ی رامایانه (ماجراهای راما). پسر شاه د‌‌اسارثا بود‌‌ که د‌‌ر اثر نیایش‌های پد‌‌رش و انجام مراسم قربانی اسب، به د‌‌نیا آمد‌‌. راما نیمی از الوهیت ویشنو را د‌‌ر خود‌‌ د‌‌اشت. پهلوانی بی‌بد‌‌ل بود‌‌ و د‌‌ر جوانی، شاهد‌‌خت زیبایی به نام سیتا را به همسری اختیار کرد‌‌. اما پس از مد‌‌تی، به د‌‌نبال یک توطئه، راما از قصر پد‌‌رش تبعید‌‌ شد‌‌ و همراه سیتا و براد‌رش لکشمانا به جنگلی پناه برد‌‌ و د‌ه سال د‌‌ر تبعید‌‌ زند‌‌گی کرد‌‌. د‌‌ر همین د‌‌وران، راوانا، پاد‌‌شاه اهریمنی سیلان، سیتا را ربود‌‌. جنگ عظیمی د‌‌ر گرفت، اما سرانجام راما به سیلون رفت، راوانا را کشت و سیتا را نجات د‌‌اد‌‌.

8. کریشنا: به معنی «سیاه» /‌ مشهورترین حلول ویشنو، و از شخصیت‌های برجسته و مهم حماسه‌ی «مهابهاراتا».

9. سیذارتا بود‌‌ا: به شکل بود‌‌ا، بنیان‌گذار آیین بود‌‌ا حلول و بد‌‌ین طریق، بود‌‌ایی‌گری جایگاهی د‌‌ر آیین هند‌‌و می‌یابد‌‌.

10. کالی: اسب سفید‌‌. این حلول هنوز انجام نشد‌‌ه است. هنگامی که شرارت و پلید‌‌ی د‌‌ر د‌‌وران کنونی به اوج برسد‌‌، ویشنو به شکل کالی تجلی می‌‌یابد‌‌ تا باززایش و انقلاب کیهانی را به انجام برساند‌‌. گفته می‌شود‌‌ که ویشنو، سوار بر اسبی سفید‌‌، از آسمان فرود‌‌ خواهد‌‌ آمد‌‌ و شمشیر خود‌‌ را به شکل شهابی حرکت خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌.
 


کالی

     




ویشنو و آواتار های آن / در فرق مختلف تعداد و نوع آواتارها متفاوت است.



آواتاریسم و اومانیسم:
به دلیل آنکه تمدن غرب بر بنیان فلسفه شکل گرفته و فلسفه اساساً به ذهن می پردازد ضرورتاً تمدن آرمانی مد نظر غرب نیز ابتدا باید در ذهن ساخته شود. فلسفه به طور طبیعی اومانیسم(بشرگرایی) را در بطن خود پرورانده و سپس آن را به عنوان ماحصل خویش ایجاب می کند. اگر چه این حرکت، از اساس باطل است. فلسفه، خود را در حصار ذهن انسان می بیند و تنها آنچه را می پذیرد که انسان می تواند با ذهن محدود به حواسش دریابد، از این رو چنین فلسفه ای بشر را متعاقباً به اومانیسم سوق می دهد. پس از موضوعیت یافتن اومانیسم انسان دیگر به عنوان مخلوق تابعی از خداوند نیست و در ساحت بندگی او قرار نمی گیرد، خویشتن را مبدا و معاد و کانون همه چیز می انگارد و خود را به جای خدا می نشاند. متعاقباً اگودموکراسی که ساختار سیاسی منتج از اومانیسم است شکل می گیرد و ماحصل این جامعه چیزی جز "جامعه مدنی" نیست. از آنجا که نظم حاکم بر جامعه مدنی بر اساس انضباط ذهنی شکل گرفته و این نظم بر مبنای اومانسیم بوده و از تفکر بشر تراوش شده است و نه از ایات الهی ؛ جامعه مدنی ناگزیر از آن است که در ارایه شیوه و مدل زندگی به "سبک زندگی آمریکایی" سوق یابد.

 تمدن غرب در سیر تطور 2800 ساله خود و تا رسیدن به "سبک زندگی آمریکایی"، از بروز فلاسفه پرسپکتیوگرا به بعد به "آینده" نگریسته است. این آینده توسط افرادی همچون الوین تافلر تبیین شده است. تافلر غایت تمدن غرب را "کلبه دیجیتال" می نامد. کلبه دیجیتال، کلبه ای تهی از معناست، که تنها زندگی بشر را راحت تر کرده است اما در آن هیچ حقی برای خدا وجود ندارد. این کلبه دیجیتال است که در راستای تشکیل آن موضوع زندگی دوم مطرح می شود. زندگی ای که در آن از بی شمار آواتار گوناگون وجود دارد و انسان ها هر کدام برای نجات خود از زندگی واقعی، توسط آواتار هایشان به زندگی مجازی یا همان زندگی دوم پناه می برند.




 
 
انسان بیوسایبورگ و آواتاریسم:
در سیر تشکیل کلبه دیجیتال، زندگی تمامی آحاد بشر به سمت زندگی سایبرنتیکی در حال حرکت است و در هر کشوری به تناسب رشد یافتگی آن، مقوله سایبر با ضرایب متفات در حال گسترش است. زندگی سایبرنتیکی، تغییرات گسترده ای در سبک زندگی و دیگر شقوق مرتبط با انسان ایجاد کرده است و این روند همچنان ادامه دارد، کما اینکه بسیاری از این تغییرات تاکنون اتفاق افتاده و تا بیست سال آینده تکمیل خواهد شد. امروز استفاده انسان ها از لوازم کامپیوتری درصد وابستگی سایبرنتیکی هر فردی را مشخص می کند.

در سیستم های سایبرنتیکی، دو بخش کلی وجود دارد، تولید اطلاعات و تولید انرژی و متغیر آن، کنترل می باشد، در سیستم سایبرنتیکی اطلاعات اصلی ترین شق کار را تشکیل می دهد و از طریق همان اطلاعات کنترل صورت میپذیرد. سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، در محیطی تعریف می شوند که به آن محیط سیستم گفته م -شود. هنگامی که دو بخش تولید اطلاعات و انرژی با یکدیگر در آمیخته شده و بین حوزه کنترل، سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، همپوشی (OverLap) به وجود  آید، به این حوزه سایبرنتیک گویند.

سیستم بیوسایبورگ
همپوشانی بین سیستم سایبرنتیکی با سیستم ها مکانیکی ، بیولوژیکی و ار گانیکی سیستم انسان سیبورگ را تشکیل می دهد. در سیستم بیوسایبورگ، انسان سایبورگ شده بسیاری از دغدمندی ها و مسائل روزمره خود را با اتکاء به توان مندی ها و ذهن خود بر طرف نمی کند بلکه با استفاده از کامپیوتر ها، دستگاه های رکوردر، موبایل و این قبیل شقوق الکترونیکی به انجام امور روزمره می پردازد. انسان های بیوسایبورگ، روز به روز بر وابستگی خود به این سیستم می‌افزایند.



 
بشر در این مسیر که انتهای آن تحقق پیش بینی الوین تافلر می باشد به مقوله ای به نام زندگی دوم رسیده است، یک زندگی مجازی و غیر واقعی که تنها یکی از بخش های آن آواتار است. از این جهت است که انسان سایبورگ شده، ناچار است با پدیده آواتار عجین شود و بخشی عمده از زندگی اش را با آواتار غیرحقیقی خود بگذراند.

انسان سایبورگ من حقیقی خود را فرامش کرده و با تمسک به من مجازی، دروغی واضح، اما ناپیدا را باور کرده است. زندگی انسان ها با من سازی های گوناگون از حالت طبیعی خود خارج شده است. دیگر هر یک من برای خود اسطوره ای دارد و با اسطوره خود در دنیای دروغینش ساعت ها زندگی تخیلی خود را سیر می کند.

آواتاریسم و مهدویت:
همان طور که پیشتر اشاره شد آواتار به معنای حلول خدای هندوییسم بر روی زمین است، خدایی که با حلول در آواتاری به دادگری می پرازد و بشر را از ظلم و تاریکی نجات می دهد. این آواتار با توانگری های ویژه خود بشر را به اهداف والا می رساند.

بررسی تطبیقی آواتار در اندیشه یهود جهانی برای یک انسان شیعه یادآور بحث آخرالزمان و مهدویت می باشد، منجی در مهدویت، نجات دهنده ی بشر و دادگستر جهانی است، یهود با واقف بودن بر این موضوع و اقتباس از آئین هندو، آواتار را در فضای سایبر و سیستم بیوسایبورگ وارد کرده است و با ظرافت هر چه تمام تر مهدویت شیعه و حتی منجی دیگر ادیان که شباهت بسیار زیادی در اصل آن با منجی مسلمانان دارد را مخدوش کرده است. رو در رو قرار دادن منجی عالمیان و آیینه تمام نمای خداوند بر روی زمین با آواتار به نوعی حمله به اساس موضوع منجی و یا نجات دهنده جهان است.

یهود که جهان را بر محور اومانیسم اداره می کند با القای آنکه اساس منجی زیر سوال است زیرا که اساساً غیبی وجود ندارد، برای هر انسانی یک آواتار مهیا کرده است. آواتارهایی مجازی که منجی هر انسانی آواتار اوست، با این تفاوت که منجی حقیقی نجات دهنده کل بشریت بر اساس مشیت الهی است و آواتار زائیده تخیلی بر پایه توهم ذهن انسان-هاست.

 



بشر مدرن با تحدید نهایت خود در دنیا، به جهت کاستی های موجود در آن، به دنبال حربه ای است تا سعادت و خوشبختی غایی را به زعم خود رقم زند و چون از باور به غیب بازمانده، دنیایی خیالی و و هم گونه برای خود متصور است تا در سایه آن به آرامش دست یابد. این جبهه ی ضدالهی با زدودن هرگونه تفکر و تعقل از ذهن و فؤاد بشر و جایگزین ساختن آن با توهم و تخیل، اعتقاد و باور به غیب و عالم آخرت را از انسان می گیرد و او را به برده ای برای دنیای ذهنی تبدیل می سازد. امید است فرزندان این مرز و بوم با استعانت از درگاه باری تعالی جبهه تهدیدات نرم فرهنگی را بازشناسند و در جهت از بین بردن اثرات مخرب این آثار ضدالهی به پا خیزند.

مخلص کلام:
بررسی روند تاریخ انبیاء از آدم خلیفه الله تا خاتم رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و از خاتم تا به امروز که در واقع عصر غیبت است نشان دهنده آن است که شیطان با ابزار های گوناگون و ابزار های در خور هر زمان به اغوا نمودن بشر پرداخته است. نکته‌ی قابل توجهی که شیطان می‌تواند به واسطه‌ی آن جوامع بشری و حتی حضرت آدم را فریب دهد، ظاهر سازی و جلوه دادن عمل نهی شده به بهترین شکل ممکن است، شیطان با ظاهری زیبا و فریبنده وارد قلب انسان می‌شود.

داستان اولین اغواگری شیطان به خوبی روش فریب انسان را نمایان می کند، در حقیقت شیطان با زیبا‌سازی اعمال خطا و آراستن بدی ها و به غلیان انداختن هوای نفس، انسان را دچار ارتکاب گناه می کند. شیطان با اغواگری خود و ایجاد شک و تردید در ذهن تمامی ابناء بشر به دنبال جنگ با خدا می باشد و تنها تفاوت در این امر ابزار آلات او در ایجاد گمراهی است. گذر تاریخ و پیروزی شیطان در اکثر میادین نبرد بین حق و باطل، در نهایت منجر به غیبت حضرت صاحب زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) شد. شیطان به طمع فریب دادن جهانیان ادامه داد و از سوی دیگر اولیای الهی در این مسیر گام های خود را بر  داشتند.
 
امروز بر جمیع مومنین فرض است که با استعانت از درگاه باری متعال در برابر این الله ستیزی به پاخیزند که بی شک وعده خدا تحقق خواهد یافت و مستضعفان عالم، زمین را به ارث خواهند برد، آن زمان که مهدی موعود ندای عدالت جهانی سردهد. منبع: مشرق نیوز


کلمات کلیدی :زندگی